جدول جو
جدول جو

معنی داغان کردن - جستجوی لغت در جدول جو

داغان کردن
پراکنده ساختن چیزی
تصویری از داغان کردن
تصویر داغان کردن
فرهنگ فارسی عمید
داغان کردن
(یِ کَ بِ بَ کَ دَ)
متلاشی کردن. از هم پاشیدن. از هم فروریختن و از هم فروپاشیدن چیزی را، پراکندن. متفرق کردن چیزی را. پراکنده ساختن چیزی را
لغت نامه دهخدا
داغان کردن
((کَ دَ))
متفرق کردن، پریشان ساختن، خرد کردن، درب و، خرد و پریشان کردن
تصویری از داغان کردن
تصویر داغان کردن
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(کَ دَ)
داغان کردن. از هم پاشیدن. متلاشی کردن. تارومار کردن. متفرق و پریشان کردن. رجوع به داغان کردن شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از درمان کردن
تصویر درمان کردن
مداوا کردن، معالجه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پالان کردن
تصویر پالان کردن
پالان بر پشت ستور نهادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باران کردن
تصویر باران کردن
باران باریدن، نزده رقصیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دندان کردن
تصویر دندان کردن
اعراض کردن، مضایقه نمودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از داماد کردن
تصویر داماد کردن
زن گرفتن و جشن عروسی برای پسری بپا کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تابان کردن
تصویر تابان کردن
درخشان ساختن نورانی کردن روشن کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گدازان کردن
تصویر گدازان کردن
ذوب کردن حل کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ادغام کردن
تصویر ادغام کردن
Amalgamate, Consolidate, Incorporate, Merge
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از درمان کردن
تصویر درمان کردن
Cure, Heal, Remedy, Treat
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ادغام کردن
تصویر ادغام کردن
amalgamer, consolider, incorporer, fusionner
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از درمان کردن
تصویر درمان کردن
guérir, remédier, traiter
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از ادغام کردن
تصویر ادغام کردن
รวม , รวมเป็นหนึ่ง , รวมเข้า
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از درمان کردن
تصویر درمان کردن
genezen, verhelpen, behandelen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از ادغام کردن
تصویر ادغام کردن
samenvoegen, consolideren, integreren
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از درمان کردن
تصویر درمان کردن
curar, remediar, tratar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از ادغام کردن
تصویر ادغام کردن
amalgamar, consolidar, incorporar, fusionar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از درمان کردن
تصویر درمان کردن
curar, sanar, remediar, tratar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از درمان کردن
تصویر درمان کردن
curare, guarire, rimediare, trattare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از ادغام کردن
تصویر ادغام کردن
amalgamare, consolidare, incorporare, fondere
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از ادغام کردن
تصویر ادغام کردن
об'єднувати , консолідувати , інтегрувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از ادغام کردن
تصویر ادغام کردن
amalgamar, consolidar, incorporar, fundir
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از درمان کردن
تصویر درمان کردن
治疗 , 治愈 , 补救
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از ادغام کردن
تصویر ادغام کردن
合并 , 巩固
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از درمان کردن
تصویر درمان کردن
leczyć
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از ادغام کردن
تصویر ادغام کردن
łączyć, konsolidować, integrować
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از درمان کردن
تصویر درمان کردن
лікувати , лікувати , лікувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از درمان کردن
تصویر درمان کردن
heilen, beheben, behandeln
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از ادغام کردن
تصویر ادغام کردن
fusionieren, konsolidieren, integrieren, verschmelzen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از درمان کردن
تصویر درمان کردن
лечить , исцелять , исправлять
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ادغام کردن
تصویر ادغام کردن
объединить , консолидировать , интегрировать , сливать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از درمان کردن
تصویر درمان کردن
รักษา , เยียวยา , รักษา
دیکشنری فارسی به تایلندی